معنی فارسی flukiness

B1

ویژگی تصادفی یا غیرقابل پیش‌بینی بودن یک نتیجه یا وضعیت.

The quality of being subject to chance or random variation.

example
معنی(example):

تصادفی بودن شانس او بازی را هیجان‌انگیز کرد.

مثال:

The flukiness of his luck made the game exciting.

معنی(example):

آنها به تصادفی بودن نتایج در آزمایش اشاره کردند.

مثال:

They remarked on the flukiness of the results in the experiment.

معنی فارسی کلمه flukiness

:

ویژگی تصادفی یا غیرقابل پیش‌بینی بودن یک نتیجه یا وضعیت.