معنی فارسی flunkeydom
C1بفلکتنشینی به معنای اطاعت و خزمتی و دلسوزی به دیگران در سطوح اجتماعی و حرفهای است.
The state of being a servile follower; fawning.
- NOUN
example
معنی(example):
او از بفلاکتنشینی که اطراف محل کارش بود خسته شده بود.
مثال:
He was tired of the flunkeydom that surrounded his workplace.
معنی(example):
بفلکتنشینی در بسیاری از سازمانها که در آن رهبران بیش از حد محترم شمرده میشوند، رایج است.
مثال:
Flunkeydom is common in many organizations where bosses are overly revered.
معنی فارسی کلمه flunkeydom
:بفلکتنشینی به معنای اطاعت و خزمتی و دلسوزی به دیگران در سطوح اجتماعی و حرفهای است.