معنی فارسی fluorescer
B1فلورسانس، مادهای که در زمان تحریک نوری ساطع میکند.
A substance that emits fluorescence when exposed to light or electromagnetic radiation.
- NOUN
example
معنی(example):
فلورسانس چیز است که هنگام تحریک نور را ساطع میکند.
مثال:
A fluorescer is a substance that emits light when excited.
معنی(example):
دانشمندان از یک فلورسانس برای افزایش دید در آزمایشهای خاص استفاده میکنند.
مثال:
Scientists use a fluorescer to enhance visibility in certain experiments.
معنی فارسی کلمه fluorescer
:
فلورسانس، مادهای که در زمان تحریک نوری ساطع میکند.