معنی فارسی fluorinating
B1فلوئورینه کردن به فرآیند افزودن فلوئور به ترکیبات شیمیایی اشاره دارد که میتواند خواص آنها را تغییر دهد.
The act of introducing fluorine into a substance or compound.
- verb
verb
معنی(verb):
To introduce fluorine into a compound.
example
معنی(example):
فرآیند فلوئورینه کردن ترکیبات در آزمایشگاههای تخصصی انجام میشود.
مثال:
The process of fluorinating compounds is done in specialized labs.
معنی(example):
فلوئورینه کردن به بهبود پایداری ماده شیمیایی کمک میکند.
مثال:
Fluorinating helps improve the stability of the chemical.
معنی فارسی کلمه fluorinating
:
فلوئورینه کردن به فرآیند افزودن فلوئور به ترکیبات شیمیایی اشاره دارد که میتواند خواص آنها را تغییر دهد.