معنی فارسی fluorometry

B2

فلورومتری به فرایند اندازه‌گیری فلوروسنس در مواد اطلاق می‌شود.

The measurement of fluorescence for analytical purposes.

example
معنی(example):

فلورومتری تکنیکی است که برای اندازه‌گیری فلوروسنس استفاده می‌شود.

مثال:

Fluorometry is a technique used to measure fluorescence.

معنی(example):

این آزمایشگاه در فلورومتری برای نمونه‌های محیطی تخصص دارد.

مثال:

The laboratory specializes in fluorometry for environmental samples.

معنی فارسی کلمه fluorometry

:

فلورومتری به فرایند اندازه‌گیری فلوروسنس در مواد اطلاق می‌شود.