معنی فارسی flus

B1

آنفولانزا، بیماری ویروسی که به طور معمول باعث تب و سردرد می‌شود.

A viral infection that is typically characterized by fever and headache.

example
معنی(example):

او دچار آنفولانزا شد و از کار در خانه ماند.

مثال:

He got a flus and stayed home from work.

معنی(example):

این فصل آنفولانزا در حال شیوع است.

مثال:

The flus has been going around this season.

معنی فارسی کلمه flus

:

آنفولانزا، بیماری ویروسی که به طور معمول باعث تب و سردرد می‌شود.