معنی فارسی flushingly
B1به معنای به طرز شگفتانگیزی یا به وضوح، معمولاً به فرآیند یا حالت اشاره دارد.
In a way characterized by a flushing effect, often indicating clarity or prominence.
- ADVERB
example
معنی(example):
آب بعد از نوسازی به طرز شگفت انگیزی تمیز شده بود.
مثال:
The water was flushingly clean after the renovation.
معنی(example):
اشتباه او باعث شد که گونههای او به طرز شگفتانگیزی سرخ شوند.
مثال:
Her flushingly red cheeks indicated she was embarrassed.
معنی فارسی کلمه flushingly
:به معنای به طرز شگفتانگیزی یا به وضوح، معمولاً به فرآیند یا حالت اشاره دارد.