معنی فارسی fluvicoline

B2

مربوط به نواحی نزدیک به رودخانه و گیاهان و جانوران موجود در آن.

Relating to life or habitats near rivers, especially plants and animals.

example
معنی(example):

گیاهان فلوییکولین در خاک غنی از مواد مغذی کنار رودخانه رشد خوبی دارند.

مثال:

The fluvicoline plants thrive in the nutrient-rich soil by the river.

معنی(example):

حیات وحش در مناطق فلوییکولین متنوع و زنده است.

مثال:

Wildlife in fluvicoline areas is diverse and vibrant.

معنی فارسی کلمه fluvicoline

:

مربوط به نواحی نزدیک به رودخانه و گیاهان و جانوران موجود در آن.