معنی فارسی fluxibility

B1

قابلیت انطباق و تغییر در پاسخ به شرایط مختلف.

The quality of being flexible and adaptable to changing conditions.

example
معنی(example):

انعطاف‌پذیری ماده به آن اجازه می‌دهد تا به شرایط مختلف سازگار شود.

مثال:

The fluxibility of the material allows it to adapt to different conditions.

معنی(example):

انعطاف‌پذیری آن‌ها در تصمیم‌گیری به تیم کمک می‌کند تا به سرعت پاسخ دهد.

مثال:

Their fluxibility in decision-making helps the team respond quickly.

معنی فارسی کلمه fluxibility

:

قابلیت انطباق و تغییر در پاسخ به شرایط مختلف.