معنی فارسی fluxionary

B2

انعطاف‌پذیر، دارای قابلیت تغییر و سازگاری.

Relating to the quality of being flexible and adaptable.

example
معنی(example):

جنبه‌های انعطاف‌پذیر طراحی به آن اجازه می‌دهد که چندمنظوره باشد.

مثال:

The fluxionary aspects of the design allow it to be versatile.

معنی(example):

در فناوری، دستگاه‌های انعطاف‌پذیر معمولاً از دستگاه‌های سخت‌افزاری بهتر عمل می‌کنند.

مثال:

In technology, fluxionary devices often outperform rigid ones.

معنی فارسی کلمه fluxionary

:

انعطاف‌پذیر، دارای قابلیت تغییر و سازگاری.