معنی فارسی fluxive

B1

فلوکسی، به شرایطی گفته می‌شود که تغییرات پیوسته و قابل توجهی دارد.

Relating to or characterized by continuous change or flow.

example
معنی(example):

ذات فلوکسی رودخانه آن را غیرقابل پیش‌بینی می‌کند.

مثال:

The fluxive nature of the river makes it unpredictable.

معنی(example):

بسیاری از سیستم‌های فلوکسی به تغییرات محیطی حساس هستند.

مثال:

Many fluxive systems are sensitive to environmental changes.

معنی فارسی کلمه fluxive

:

فلوکسی، به شرایطی گفته می‌شود که تغییرات پیوسته و قابل توجهی دارد.