معنی فارسی flyballs

B1

چندین توپ هوایی که در هنگام ورزش پرتاب می‌شوند.

Multiple instances of flyballs, typically in a baseball or similar sport context.

noun
معنی(noun):

A batted ball that has been hit into the air above the outfield; a fly.

معنی(noun):

A geek; beatnik.

example
معنی(example):

تیم به طور جدی تمرین کرد تا فلی بال‌ها را به خوبی بزنند.

مثال:

The team trained hard to master the flyballs.

معنی(example):

گرفتن فلی بال‌ها به ریفلکس‌های سریع و موقعیت‌یابی خوب نیاز دارد.

مثال:

Catching flyballs requires quick reflexes and good positioning.

معنی فارسی کلمه flyballs

: معنی flyballs به فارسی

چندین توپ هوایی که در هنگام ورزش پرتاب می‌شوند.