معنی فارسی flyoff
A2پرواز کردن؛ حرکت کردن به سمت بالا و دور از زمین.
To take off or depart from a surface by flying.
- VERB
example
معنی(example):
پرنده در سپیدهدم پرواز خواهد کرد.
مثال:
The bird will fly off at dawn.
معنی(example):
او تماشا کرد که کاغذها در باد از روی میز پرواز میکنند.
مثال:
He watched the papers fly off the table in the wind.
معنی فارسی کلمه flyoff
:
پرواز کردن؛ حرکت کردن به سمت بالا و دور از زمین.