معنی فارسی foambow
B1یک پدیده بصری که شبیه به قوس رنگین است و از فوم یا حباب تشکیل میشود.
A colorful arch formed from foam, often seen in playful or artistic displays.
- NOUN
example
معنی(example):
فومقوس یک قوس رنگارنگ در آسمان ایجاد کرد.
مثال:
The foambow created a colorful arc in the sky.
معنی(example):
کودکان از بازی کردن در فومقوس در نمایشگاه لذت میبردند.
مثال:
Kids loved to play in the foambow at the fair.
معنی فارسی کلمه foambow
:
یک پدیده بصری که شبیه به قوس رنگین است و از فوم یا حباب تشکیل میشود.