معنی فارسی foamer

B1

وسیله‌ای برای تولید فوم یا حباب‌ها، به‌ویژه برای نظافت.

A device that produces foam, often used in cleaning products.

example
معنی(example):

او از یک فوم‌ساز برای تمیز کردن ماشین به طور مؤثر استفاده کرد.

مثال:

He used a foamer to clean the car effectively.

معنی(example):

فوم‌ساز صابون را در سراسر سطح پاشید.

مثال:

The foamer sprayed soap all over the surface.

معنی فارسی کلمه foamer

: معنی foamer به فارسی

وسیله‌ای برای تولید فوم یا حباب‌ها، به‌ویژه برای نظافت.