معنی فارسی foamed

B1

فوم‌دار کردن، به عمل تبدیل یک مایع به فوم یا کف با استفاده از هوا اشاره دارد.

To create foam or a frothy mixture, usually by incorporating air into a liquid.

verb
معنی(verb):

To form or emit foam.

معنی(verb):

To spew saliva as foam, to foam at the mouth.

example
معنی(example):

سرآشپز شیر را برای درست کردن یک لاته فوم‌دار کرد.

مثال:

The chef foamed the milk to make a latte.

معنی(example):

او صابون را فوم‌دار کرد تا کف ایجاد کند.

مثال:

She foamed the soap to create lather.

معنی فارسی کلمه foamed

: معنی foamed به فارسی

فوم‌دار کردن، به عمل تبدیل یک مایع به فوم یا کف با استفاده از هوا اشاره دارد.