معنی فارسی fob chain

B1

زنجیری که به fob متصل می‌شود تا حمل و نگهداری کلید آسان‌تر شود.

A chain attached to a fob for easier holding and organization of keys.

example
معنی(example):

زنجیر فاب کلیدهای او را مرتب نگه داشت.

مثال:

The fob chain kept her keys organized.

معنی(example):

او یک زنجیر فاب جدید برای کلیدهای ماشینش خرید.

مثال:

He bought a new fob chain for his car keys.

معنی فارسی کلمه fob chain

: معنی fob chain به فارسی

زنجیری که به fob متصل می‌شود تا حمل و نگهداری کلید آسان‌تر شود.