معنی فارسی foined
B1شکل گذشته فعل فاین، به معنای حمله زدن.
Past tense of 'foin'; having thrust or stabbed with a weapon.
- VERB
example
معنی(example):
او در تمرین به عروسک حمله کرد.
مثال:
He foined the dummy in practice.
معنی(example):
ورزشکار در طول تمرین چندین بار به حریف حمله کرده بود.
مثال:
The athlete had foined several times during training.
معنی فارسی کلمه foined
:شکل گذشته فعل فاین، به معنای حمله زدن.