معنی فارسی folkie
A2فردی که به موسیقی محلی و سنتی علاقه دارد.
A person who loves or is associated with folk music.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A folk singer, or an enthusiast of folk music.
adjective
معنی(adjective):
Of, or relating to folk music
example
معنی(example):
یک طرفدار موسیقی محلی معمولاً به موسیقی آکوستیک اهمیت میدهد.
مثال:
A folkie often appreciates acoustic music.
معنی(example):
افرادی که موسیقی محلی را دوست دارند، گاه به عنوان طرفداران آن شناخته میشوند.
مثال:
Folks who enjoy folk music are sometimes called folky.
معنی فارسی کلمه folkie
:
فردی که به موسیقی محلی و سنتی علاقه دارد.