معنی فارسی folksiness

B2

کیفیت یا ویژگی خودمانی بودن، یا به طور عامیانه و مردمی صحبت کردن.

The quality of being simple, informal, and characteristic of traditional folk culture.

example
معنی(example):

خودمانی بودن جشنواره مردم را از سرتاسر جذب کرد.

مثال:

The folksiness of the festival attracted people from all over.

معنی(example):

صدای او نوعی خودمانی داشت که آهنگ را واقعی‌تر کرد.

مثال:

Her voice had a certain folksiness that made the song feel authentic.

معنی فارسی کلمه folksiness

:

کیفیت یا ویژگی خودمانی بودن، یا به طور عامیانه و مردمی صحبت کردن.