معنی فارسی foller

B1

پیروی کردن، دنبال کردن یا منتقل شدن به یک وضعیت یا مکان دیگر.

To follow or move along with a group or situation.

example
معنی(example):

من تصمیم گرفتم که از جمعیت پیروی کنم تا ببینم چه اتفاقی می‌افتد.

مثال:

I decided to foller the crowd to see what was happening.

معنی(example):

شما نباید به‌طور کورکورانه از همه پیروی کنید.

مثال:

You should not just foller everyone blindly.

معنی فارسی کلمه foller

:

پیروی کردن، دنبال کردن یا منتقل شدن به یک وضعیت یا مکان دیگر.