معنی فارسی fomenter
C1مسبب، شخصی که به ایجاد یا تشدید مشکل، ناآرامی یا تنش میپردازد.
One who instigates or stirs up trouble or discord.
- NOUN
example
معنی(example):
مسبب ناآرامی توسط پلیس دستگیر شد.
مثال:
The fomenter of unrest was arrested by the police.
معنی(example):
او متهم به مسبب نفاق بودن بود.
مثال:
She was accused of being a fomenter of discord.
معنی فارسی کلمه fomenter
:مسبب، شخصی که به ایجاد یا تشدید مشکل، ناآرامی یا تنش میپردازد.