معنی فارسی fondish
B1دلپذیر، طرز بیان یا رفتاری که حاکی از محبت و دوستی است.
Having the quality of being affectionate or friendly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار دلپذیر او باعث شد همه احساس راحتی کنند.
مثال:
His fondish behavior made everyone feel at ease.
معنی(example):
او به روش دلپذیری با دوستانش صحبت میکند.
مثال:
She has a fondish way of speaking to her friends.
معنی فارسی کلمه fondish
:دلپذیر، طرز بیان یا رفتاری که حاکی از محبت و دوستی است.