معنی فارسی food body

B1

سازمانی که مسئولیت تنظیم استانداردها و راهنمایی‌های مربوط به ایمنی و کیفیت غذا را دارد.

An organization responsible for regulating food safety and quality standards.

example
معنی(example):

بدن غذایی استانداردهای ایمنی غذایی را تنظیم می‌کند.

مثال:

The food body regulates food safety standards.

معنی(example):

بدن غذایی دستورالعمل‌هایی برای تغذیه سالم صادر می‌کند.

مثال:

The food body issues guidelines for healthy eating.

معنی فارسی کلمه food body

: معنی food body به فارسی

سازمانی که مسئولیت تنظیم استانداردها و راهنمایی‌های مربوط به ایمنی و کیفیت غذا را دارد.