معنی فارسی food-borne
B1عبارتی برای توصیف بیماریها یا آلودگیهایی که به واسطه مصرف غذاهای آلوده ایجاد میشوند.
Referring to diseases or infections that are transmitted through contaminated food.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Transmitted through food.
مثال:
Many people become ill by ingesting foodborne bacteria.
example
معنی(example):
بیماریهای منتقله از غذا میتوانند افراد را بسیار بیمار کنند.
مثال:
Food-borne illnesses can make people very sick.
معنی(example):
پخت مناسب میتواند از عفونتهای منتقله از غذا جلوگیری کند.
مثال:
Proper cooking can prevent food-borne infections.
معنی فارسی کلمه food-borne
:
عبارتی برای توصیف بیماریها یا آلودگیهایی که به واسطه مصرف غذاهای آلوده ایجاد میشوند.