معنی فارسی footless
B1به معنای «بدون پا» است و معمولاً به اشیاء یا شخصیتهایی اشاره دارد که فاقد پا هستند.
Without feet; typically referring to objects or characters that lack feet.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عروسک بدون پا به زیبایی روی قفسه ایستاده بود.
مثال:
The footless doll stood gracefully on the shelf.
معنی(example):
او طراحی بدون پا برای یک مجسمه مدرن ایجاد کرد.
مثال:
She created a footless design for a modern sculpture.
معنی فارسی کلمه footless
:به معنای «بدون پا» است و معمولاً به اشیاء یا شخصیتهایی اشاره دارد که فاقد پا هستند.