معنی فارسی footlessly

B1

به معنای «بدون پا» یا به طور غیرمعمولی است و به حرکات اشاره دارد که در آنها پاها به طور مستقیم دیده نمی‌شوند.

In a manner that is without feet; suggests an unusual or ethereal movement.

example
معنی(example):

رقاص به صورت بدون پا در سراسر صحنه حرکت کرد.

مثال:

The dancer moved footlessly across the stage.

معنی(example):

او به صورت بدون پا مسیر را بدون زحمت پیمود.

مثال:

He navigated the path footlessly, gliding smoothly.

معنی فارسی کلمه footlessly

:

به معنای «بدون پا» یا به طور غیرمعمولی است و به حرکات اشاره دارد که در آنها پاها به طور مستقیم دیده نمی‌شوند.