معنی فارسی footwalked

B1

پیاده‌روی کردن، انجام عمل راه رفتن به صورت گذشته، معمولاً در اماکن خاص.

The simple past tense of footwalk; to have walked along a path.

example
معنی(example):

دیروز، ما از طریق مسیرهای زیبا پیاده‌روی کردیم.

مثال:

Yesterday, we footwalked through the beautiful trails.

معنی(example):

آنها در غروب آفتاب بر روی ساحل شنی پیاده‌روی کردند.

مثال:

They footwalked across the sandy beach at sunset.

معنی فارسی کلمه footwalked

: معنی footwalked به فارسی

پیاده‌روی کردن، انجام عمل راه رفتن به صورت گذشته، معمولاً در اماکن خاص.