معنی فارسی fopling

B1

فاپلینگ به معنای جوانی است که به ظاهر خود بسیار اهمییت می‌دهد.

A fashionable but insignificant young man.

example
معنی(example):

فاپلینگ به دور خود می‌چرخید و لباس‌هایش را به نمایش می‌گذشت.

مثال:

The fopling strutted around, showing off his clothes.

معنی(example):

او واقعاً یک فاپلینگ است، همیشه سعی می‌کند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.

مثال:

He's such a fopling, always trying to impress others.

معنی فارسی کلمه fopling

: معنی fopling به فارسی

فاپلینگ به معنای جوانی است که به ظاهر خود بسیار اهمییت می‌دهد.