معنی فارسی force the pace
B2به معنای وادار کردن به افزایش سرعت کار یا فرآیند است.
To compel an increase in the speed of work or progress.
- verb
verb
معنی(verb):
To undertake a decisive, fast-paced approach.
example
معنی(example):
مربی سعی دارد سرعت تمرینات را افزایش دهد.
مثال:
The coach is trying to force the pace of training.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند سرعت کار را افزایش دهند تا به مهلت برسند.
مثال:
They decided to force the pace to meet the deadline.
معنی فارسی کلمه force the pace
:
به معنای وادار کردن به افزایش سرعت کار یا فرآیند است.