معنی فارسی force the issue

B2

به معنای فشار آوردن بر یک موضوع یا مشکل برای رسیدن به نتیجه یا تصمیم‌گیری است.

To apply pressure to settle a matter or reach a resolution.

example
معنی(example):

وقت آن است که مسئله را پیش بکشیم و تصمیم بگیریم.

مثال:

It's time to force the issue and make a decision.

معنی(example):

او تصمیم گرفت که مسئله را پیش بکشد تا بحث را حل کند.

مثال:

He decided to force the issue to resolve the debate.

معنی فارسی کلمه force the issue

: معنی force the issue به فارسی

به معنای فشار آوردن بر یک موضوع یا مشکل برای رسیدن به نتیجه یا تصمیم‌گیری است.