معنی فارسی forcelet
B1نیروی کوچک و ضعیف که ممکن است در مقیاسهای میکروسکوپی عمل کند.
A small or weak force, often referenced in scientific contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمند یک نیروی کوچک را که بر ذرات کوچک تأثیر میگذارد، مشاهده کرد.
مثال:
The scientist observed a forcelet acting on the small particles.
معنی(example):
در فیزیک کوانتوم، یک نیروی کوچک میتواند به یک نیروی ریز اشاره کند.
مثال:
In quantum physics, a forcelet can refer to a tiny force.
معنی فارسی کلمه forcelet
:نیروی کوچک و ضعیف که ممکن است در مقیاسهای میکروسکوپی عمل کند.