معنی فارسی forcene
B1قدرت و شدت چیزی، به ویژه در مورد پدیدههای طبیعی.
The intensity or strength of something, especially in natural phenomena.
- NOUN
example
معنی(example):
قدرت طوفان غیرمنتظره بود و خسارات زیادی به بار آورد.
مثال:
The forcene of the storm was unexpected and caused much damage.
معنی(example):
قدرت امواج برای همه تماشاگران قابل توجه بود.
مثال:
The forcene of the waves was impressive to all watching.
معنی فارسی کلمه forcene
:قدرت و شدت چیزی، به ویژه در مورد پدیدههای طبیعی.