معنی فارسی forcy

B1

شخصیتی قوی و تاثیرگذار که تأثیر زیادی بر دیگران دارد.

A strong and influential personality that has a significant impact on others.

example
معنی(example):

شخصیت فورسی او را به یک رهبر عالی تبدیل کرد.

مثال:

His forcy personality made him a great leader.

معنی(example):

او به رویکرد فورسی او نسبت به چالش‌ها محبت می‌کرد.

مثال:

She admired his forcy approach to challenges.

معنی فارسی کلمه forcy

: معنی forcy به فارسی

شخصیتی قوی و تاثیرگذار که تأثیر زیادی بر دیگران دارد.