معنی فارسی forche
B1تکنیکی در مجسمهسازی که شامل استفاده از مواد خاص برای شکلدهی است.
A technique in sculpture that involves using specific materials for shaping.
- OTHER
example
معنی(example):
مجسمهها با استفاده از تکنیکی به نام فورچه ساخته شدند.
مثال:
The sculptures were made using a technique called forche.
معنی(example):
او توضیح داد که چگونه فورچه میتواند بیان هنری را تقویت کند.
مثال:
He explained how forche can enhance artistic expression.
معنی فارسی کلمه forche
:
تکنیکی در مجسمهسازی که شامل استفاده از مواد خاص برای شکلدهی است.