معنی فارسی foreadvice
B1ارائه مشاوره یا راهنمایی به کسی پیش از وقوع مشکلات یا چالشها.
To provide guidance or advice to someone in anticipation of potential problems.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که قبل از وقوع، او را درباره چالشهای پیشرو آگاه سازد.
مثال:
She decided to foreadvice him about the challenges ahead.
معنی(example):
پیشمشاوره میتواند به فرد کمک کند تا از مشکلات در شغل خود جلوگیری کند.
مثال:
Foreadvice can help one to avoid pitfalls in their career.
معنی فارسی کلمه foreadvice
:ارائه مشاوره یا راهنمایی به کسی پیش از وقوع مشکلات یا چالشها.