معنی فارسی forebemoan
B1ابراز تاسف در مورد موضوعاتی که هنوز به وقوع نپیوستهاند.
To lament or express sorrow about something that has not yet happened.
- VERB
example
معنی(example):
آنها شروع به غصه خوردن برای از دست دادن دوران کودکیشان کردند.
مثال:
They began to forebemoan the loss of their childhood.
معنی(example):
او معمولاً برای فرصتی که از دست رفته بود، غصه میخورد.
مثال:
She would often forebemoan missed opportunities.
معنی فارسی کلمه forebemoan
:ابراز تاسف در مورد موضوعاتی که هنوز به وقوع نپیوستهاند.