معنی فارسی forecomingness
B2مقدم بودن، حالتی که شخصی یا چیزی به صورت قابل توجهی پیش از دیگران ظاهر یا عمل میکند.
The quality of coming before others; willingness to approach or meet first.
- NOUN
example
معنی(example):
مقدم بودن سخنران باعث شد تا حضار مشتاق شوند.
مثال:
The forecomingness of the speaker made the audience eager.
معنی(example):
مقدم بودن او نیت واقعی او برای کمک را نشان داد.
مثال:
Her forecomingness revealed her genuine intent to help.
معنی فارسی کلمه forecomingness
:مقدم بودن، حالتی که شخصی یا چیزی به صورت قابل توجهی پیش از دیگران ظاهر یا عمل میکند.