معنی فارسی forefends

B1

نشان دادن یا دفاع کردن با شواهدی که مانع از اتهام می‌شود.

To defend or protect something from attack or accusation.

verb
معنی(verb):

To prohibit; to forbid; to avert.

example
معنی(example):

او با شواهد معتبر از هر گونه اتهامی جلوگیری می‌کند.

مثال:

He forefends any accusations with solid evidence.

معنی(example):

این قانون از تبعیض جلوگیری می‌کند.

مثال:

This law forefends against discrimination.

معنی فارسی کلمه forefends

: معنی forefends به فارسی

نشان دادن یا دفاع کردن با شواهدی که مانع از اتهام می‌شود.