معنی فارسی forefield
B1مکانی که در جلوی یک شی یا منطقهای دیگر قرار دارد.
An area in front of a particular object or region.
- NOUN
example
معنی(example):
کودکان در میدان جلویی نزدیک رودخانه بازی کردند.
مثال:
The children played in the forefield near the river.
معنی(example):
کشاورزان قبل از کشت در میدانهای اصلی، در میدان جلویی محصولات را کشت میکنند.
مثال:
Farmers cultivate crops in the forefield before the main fields.
معنی فارسی کلمه forefield
:مکانی که در جلوی یک شی یا منطقهای دیگر قرار دارد.