معنی فارسی forefence
B1حصاری که در جلو یک محل برای محافظت از آن قرار داده میشود.
A fence placed at the front of an area for protection.
- NOUN
example
معنی(example):
محافظ جلویی بعد از طوفان علائم فرسودگی نشان داد.
مثال:
The forefence showed signs of wear after the storm.
معنی(example):
او یک محافظ جلو برای حفاظت از باغش نصب کرد.
مثال:
He installed a forefence to protect his garden.
معنی فارسی کلمه forefence
:حصاری که در جلو یک محل برای محافظت از آن قرار داده میشود.