معنی فارسی forefeels
B1حس کردن یا پیشبینی کردن در مورد تغییرات یا احساسات آینده.
To sense or anticipate something that will occur in the future.
- VERB
example
معنی(example):
او تغییراتی که در زندگیاش خواهد آمد را حس میکند.
مثال:
She forefeels the changes that will come in her life.
معنی(example):
او معمولاً احساس میکند که دیگران چه فکری میکنند.
مثال:
He often forefeels what others are thinking.
معنی فارسی کلمه forefeels
:حس کردن یا پیشبینی کردن در مورد تغییرات یا احساسات آینده.