معنی فارسی foreignership

B1

وضعیت خارجی، به معنای حقوق و مزایای مرتبط با کار و زندگی در یک کشور دیگر.

The status or condition of being a foreigner, often related to residency or work rights in another country.

example
معنی(example):

او یک وضعیت خارجی دارد که به او اجازه می‌دهد در خارج از کشور کار کند.

مثال:

She has a foreignership that allows her to work abroad.

معنی(example):

دریافت وضعیت خارجی می‌تواند فرآیند پیچیده‌ای باشد.

مثال:

Obtaining foreignership can be a complex process.

معنی فارسی کلمه foreignership

:

وضعیت خارجی، به معنای حقوق و مزایای مرتبط با کار و زندگی در یک کشور دیگر.