معنی فارسی foreimpression
B1پیشتصور، تأثیری که بر اساس نظرات یا مشاهدات اولیه شکل میگیرد.
An impression formed beforehand based on initial perceptions.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشتصور او از پروژه بسیار مثبت بود.
مثال:
Her foreimpression of the project was very positive.
معنی(example):
پیشتصور باقیمانده از کتاب ماندگار بود.
مثال:
The foreimpression left by the book was lasting.
معنی فارسی کلمه foreimpression
:پیشتصور، تأثیری که بر اساس نظرات یا مشاهدات اولیه شکل میگیرد.