معنی فارسی foreking

B2

پیشوایی که نگرش و دیدگاه‌های آینده‌نگرانه دارد.

A leader perceived to have insight into future developments.

example
معنی(example):

او به دلیل چشم‌اندازهایش برای آینده، به عنوان یک پیشوای آینده‌نگر شناخته می‌شود.

مثال:

He is regarded as a foreking due to his visions for the future.

معنی(example):

یک پیشوای آینده‌نگر معمولاً با بصیرت و پیش‌بینی رهبری می‌کند.

مثال:

A foreking often leads with insight and foresight.

معنی فارسی کلمه foreking

:

پیشوایی که نگرش و دیدگاه‌های آینده‌نگرانه دارد.