معنی فارسی forekeel
B2پیشزنی، فرایند شکلدهی به بخشی از قایق برای تعادل و پایداری.
To shape the keel of a boat before its final assembly.
- VERB
example
معنی(example):
آنها قبل از راهاندازی قایق، آن را پیشزنی خواهند کرد.
مثال:
They will forekeel the boat before launching it.
معنی(example):
پیشزنی یک مرحله مهم در ساخت قایق است.
مثال:
Forekeeling is an important step in boat building.
معنی فارسی کلمه forekeel
:پیشزنی، فرایند شکلدهی به بخشی از قایق برای تعادل و پایداری.