معنی فارسی forelady

B2

سرکارگر زن، فردی که به عنوان مدیر بر کارگران در یک کارگاه یا کارخانه نظارت می‌کند.

A woman in charge of a group of workers, especially in a factory.

noun
معنی(noun):

The female equivalent of a foreman

example
معنی(example):

سرکارگر زن بر کارگران در محل ساخت و ساز نظارت کرد.

مثال:

The forelady supervised the workers on the construction site.

معنی(example):

یک سرکارگر زن معمولاً مسئول مدیریت یک تیم از کارگران است.

مثال:

A forelady is often responsible for managing a team of laborers.

معنی فارسی کلمه forelady

: معنی forelady به فارسی

سرکارگر زن، فردی که به عنوان مدیر بر کارگران در یک کارگاه یا کارخانه نظارت می‌کند.