معنی فارسی foremind
B2ذهن پیشنگر، توانایی آیندهنگری یا تفکر در مورد وقایع آینده.
The ability to foresee or think ahead.
- NOUN
example
معنی(example):
دستورات را در ذهن خود در حین کار نگهدارید.
مثال:
Keep the instructions in your foremind while you work.
معنی(example):
ذهن پیشنگر او به او کمک کرد تا مشکلات را قبل از وقوع پیشبینی کند.
مثال:
His foremind helped him anticipate the problems before they arose.
معنی فارسی کلمه foremind
:
ذهن پیشنگر، توانایی آیندهنگری یا تفکر در مورد وقایع آینده.