معنی فارسی foremisgiving
B2نگرانی پیشین، احساس نامطمئنی که قبل از وقوع یک رویداد ایجاد میشود.
An uneasy feeling of doubt about a course of action.
- NOUN
example
معنی(example):
او درباره پذیرفتن آن شغل دچار نگرانی پیشین بود.
مثال:
She had a foremisgiving about taking that job.
معنی(example):
نگرانی پیشین او زمانی که پروژه شکست خورد درست از آب درآمد.
مثال:
His foremisgiving proved to be correct when the project failed.
معنی فارسی کلمه foremisgiving
:
نگرانی پیشین، احساس نامطمئنی که قبل از وقوع یک رویداد ایجاد میشود.