معنی فارسی forenotion

B1

نظریه یا باور قبلی درباره یک موضوع.

A previous idea or belief about a subject.

example
معنی(example):

نظریه قبلی او در مورد پروژه بسیار بینش‌انگیز بود.

مثال:

His forenotion about the project was quite insightful.

معنی(example):

نظریه قبلی پایه‌ای برای بحث‌های بیشتر فراهم کرد.

مثال:

The forenotion provided a basis for further discussion.

معنی فارسی کلمه forenotion

: معنی forenotion به فارسی

نظریه یا باور قبلی درباره یک موضوع.